غروب فرشتگان
نویسنده:
پاسکال چکماکیان
مترجم:
محمد قاضی
امتیاز دهید
✔️ پاسکال چکماکیان در 1984 از سوی موسسه بنیاد فرانسه برای تالیف کتاب غروب فرشتگان موفق به دریافت جایزه ادبی شارل اولمون شد. این کتاب، تاییدکننده حق دفاع و احترامی است که اقلیت های نژادی یا مذهبی هر کشور برای حفظ هویت یا معتقدات خویش قائل هستند. مزیت بزرگ این کتاب در این است که نویسنده همه صحنه ها و مطالب مربوط به این مسئله را با تعادل و آرامش خاص و بدون ندای توسل به زور و خشونت عرضه کرده است و این خود در اوضاع و احوال فعلی حاکم بر جهان کاملا نمونه و استثنایی است.
در بریدهای از کتاب میخوانیم:
«در آن زمان که آرمن در دفاع از شهر وان شرکت داشت، کمکم از آن حالت جوان ایدهآلیست مرعشی به در میآمد و تبدیل به یک سرباز سلحشور و آبدیده میشد. او اکنون با اینکه نوزده سال بیشتر نداشت، به سرعت حالت پختگی پیدا میکرد. در بیداریهای درازمدت و مسلحانه در جوار رفقایش، در رویارویی با یک دشمن بیرحم و در دفع حملات روزانهی او با جنگهای خونین تن به تن، که با دشنه یا با سرنیزه به جان هم میافتادند، آنچه از جوانی برای او مانده بود، همچون مه صبحگاهی که با نخستین اشعهی خورشید محو میشود، از میان رفت.
تجربهی وان درسهای زندگی در برابر مرگ و عمل زنده ماندن در برابر جملههای روشنفکران بیرگ لمیده در سالنهای پر از دود سیگار و بوی قهوه و نان شیرینی را به او آموخت، و در همین شیوهی غریزی و اختیاری عمل زندگی بود که سرانجام پرهای لطیف جوجه عقابی او ریخت. در میان رفقایش و در جوار آن زنان و کودکانی که دلاورانه برای ایشان غذا و آب و مهمات میآوردند و فشنگ و گلوله درست میکردند، فهمید که مردن در جنگ بهتر از آن است که بگذارد سرش را مثل گوسفند ببرند.
همچنین مشاهده کرد که در این منطقهی ناپایدار بین مرگ و زندگی است که موجودات با هم متحد میشوند. و او این احساس را هیچگاه با هیچ چیز عوض نمیکرد، چون حس میکرد که در همانجا، یعنی در خطر و در رویارویی با مرگ است که زندگی یک معنای معجزهآسا به خود میگیرد.»
بیشتر
در بریدهای از کتاب میخوانیم:
«در آن زمان که آرمن در دفاع از شهر وان شرکت داشت، کمکم از آن حالت جوان ایدهآلیست مرعشی به در میآمد و تبدیل به یک سرباز سلحشور و آبدیده میشد. او اکنون با اینکه نوزده سال بیشتر نداشت، به سرعت حالت پختگی پیدا میکرد. در بیداریهای درازمدت و مسلحانه در جوار رفقایش، در رویارویی با یک دشمن بیرحم و در دفع حملات روزانهی او با جنگهای خونین تن به تن، که با دشنه یا با سرنیزه به جان هم میافتادند، آنچه از جوانی برای او مانده بود، همچون مه صبحگاهی که با نخستین اشعهی خورشید محو میشود، از میان رفت.
تجربهی وان درسهای زندگی در برابر مرگ و عمل زنده ماندن در برابر جملههای روشنفکران بیرگ لمیده در سالنهای پر از دود سیگار و بوی قهوه و نان شیرینی را به او آموخت، و در همین شیوهی غریزی و اختیاری عمل زندگی بود که سرانجام پرهای لطیف جوجه عقابی او ریخت. در میان رفقایش و در جوار آن زنان و کودکانی که دلاورانه برای ایشان غذا و آب و مهمات میآوردند و فشنگ و گلوله درست میکردند، فهمید که مردن در جنگ بهتر از آن است که بگذارد سرش را مثل گوسفند ببرند.
همچنین مشاهده کرد که در این منطقهی ناپایدار بین مرگ و زندگی است که موجودات با هم متحد میشوند. و او این احساس را هیچگاه با هیچ چیز عوض نمیکرد، چون حس میکرد که در همانجا، یعنی در خطر و در رویارویی با مرگ است که زندگی یک معنای معجزهآسا به خود میگیرد.»
آپلود شده توسط:
mohammad abedi
1392/06/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غروب فرشتگان